هفته نامه توسن

هفته نامه فرهنگی اجتماعی سیاسی استان سیستان و بلوچستان

هفته نامه توسن

هفته نامه فرهنگی اجتماعی سیاسی استان سیستان و بلوچستان

جریان مطالبه‌گری در شبکه هامون خشکیده است

توسن | سه شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۳۵ ب.ظ

 توسن شماره 213-دوشنبه 31 فروردین

مجتبی جهان تیغ

 پس از گذشت یک دهه از بروز بحران زیست محیطی در منطقه سیستان و سپس بحران انسانی منتج از آن، درباره عملکرد رسانه‌های بومی‌در روایت، تحلیل و مطالبه‌گری در باب بحران سیستان چه می‌توان گفت؟

 چندی پیش برنامه ثریا در سالگرد سه سالگی خود برای سومین بار طی یک سال گذشته( اسفند ۹۲، مرداد۹۳ و اسفند۹۳) اقدام به بررسی وضعیت بحران سیستان کرد.

در این برنامه آقایان طالب‌زاده و یامین‌پور به عنوان دو نسل از فعالان و اساتید حوزه رسانه در طراز انقلاب اسلامی‌و آقای وحید جلیلی مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی( سردبیر سابق نشریات ابرار، سوره مهر و راه) و پایه‌گذار جشنواره عمار که هر سه متعلق به جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی‌هستند حضور داشتند.

برنامه ثریا برنامه‌ای معتقد به الگوی ایرانی اسلامی‌پیشرفت است و با شناخت و ایمان به پتانسیل بالای توان ملی در سایه استقلال و ازادی کسب شده در انقلاب اسلامی‌با هدف و افق تمدن‌سازی اسلامی‌با محتوای نقد درون گفتمانی قصد شناخت موانع پیشرفت و معرفی آنها در جهت تسریع در رفع آنها دارد.

جالب است که نقاد ترین، تهیه کنندگان مطالبه‌گر ترین و دلسوز ترین برنامه‌های رسانه ملی نسبت به وضعیت و مسائل کشور یعنی ثریا، راز و دیروز امروز فردا(به ویژه در سال ۸۸ با اجرای یامین‌پور) همگی برنامه‌ساز رسمی‌صدا و سیما نبودند و از جبهه فرهنگی انقلاب و حزب‌الله، برای گفتن و انعکاس ناگفته‌ها به عرصه رسانه ورود کرده و اقدام به برنامه‌سازی کردند.

نادر طالب‌زاده در برنامه راز در اسفند سال ۹۲ اولین برنامه با پخش سراسری با موضوع بحران سیستان را از شبکه چهار به روی آنتن برد و ۲۴ساعت بعد ، محسن مقصودی تهیه‌کننده و مجری برنامه ثریا با آگاهی از عمق فاجعه سیستان به جای ویژه‌برنامه دو سالگی، به صورت اورژانسی به معرفی و تببین ابعاد فاجعه انسانی سیستان پرداخت. همچنین قبل از پخش برنامه ثریا، قبل از پخش اخبار ۲۱ شبکه یک سیما ، اقدام به پخش مستند “ماهی‌ها در سکوت می‌میرند” بعنوان روایت صریح بحران سیستان کرد و پس از آن به طور جدی پیگیر این مسأله شد و با روحیه‌ای متعهدانه، وعده برنامه‌های دیگری جهت پایش و پیگیری وعده و اقدامات مسئولین منطقه را داد. در مرداد و اسفند۹۳ با دو برنامه و ساخت مستند و گزارش به وعده خود عمل کرد.

اما در برنامه سوم در اسفند ۹۳ در میان صحبت‌های نادر طالب‌زاده نکته ای وجود داشت که ایشان هم در این برنامه و هم در برنامه راز سال ۹۲ خود، بر روی آن تاکید کرد و آن سکوت و بی‌توجهی شبکه محلی استان(شبکه هامون) در باب روایت و مطالبه‌گری و پیگیری بحران سیستان و تریبون بودن برای مستضعفین منطقه بود. طالب‌زاده در هر دو برنامه تاکید کرد که این شبکه بی‌توجه به این بحران بوده و در آن چیزی جز محتوای سرگرمی‌و مسایل روزمره را مشاهده نکرده است.

اما این نگاه چه تفاوتی با نگاه عرف رسانه‌ای کشور دارد؟ نگاه متعارفی که شاید داعیه آکادمیک و مبتنی بر دانش رسانه بودن را نیز داشته باشد. اما کلید فهم این نگاه به “رسالت رسانه در طراز انقلاب اسلامی” در واژه انقلاب متجلی است. نگاه رسانه‌ای در طراز انقلاب اسلامی‌نگاهی‌ست که عقلانیت و مدیریت رسانه‌ای خود را از گفتمان اسلام ناب، اسلام مظلومان و پابرهنگان تاریخ، اسلام ظلم‌ستیز و اسلام حق‌جو و حق‌گیر مستضعفین عالم اخذ می‌کند. این اسلام، اسلام امام خمینی(ره) است. و رسانه این گفتمان، مهم‌ترین رسالتش را در صدا و فریاد بودن برای مستضعفین عالم برای حق‌خواهی می‌داند. به نسبت ضعف در تبیین گفتمان اصیل انقلاب در جامعه، رسانه نیز به عنوان بخشی از جامعه در درک و عمل به رسالت خود مبتنی بر این نگاه ضعیف عمل خواهد کرد.

و اما درباره عملکرد شبکه هامون در انعکاس متناسب با عمق فاجعه انسانی منطقه سیستان چه می‌توان گفت؟ شبکه هامون مدت‌هاست در سیستان حضور دارد و خبر و برنامه هفتگی پخش می‌کند. با مسئولین منطقه در ارتباط است. به روستاهای منطقه سر می‌زند. با مردم گفتگو می‌کند و اما در هیچ‌کدام از این روستاگردی‌ها و گفتگوها و قاب‌های بسته و ثابت دوربین، خبری از آن چه در چند برنامه ثریا صحبتش بود نیست. خبری از آن چه مستند “ماهی‌ها در سکوت می‌میرند” نشان داد نیست(که از سر دغدغه عوامل حزب‌الهی خارج از استان ساخته شد).

قاب‌های بسته برنامه “سیتک روستا” بر روی بوته‌های سرسبز و مردان و زنان خندان و شاد، نشان از عقیده‌ای دیگر در مواجهه با این بحران دارد. سانسور معنادار شبکه هامون، سکوت معنادار شبکه هامون، در کنار انبوهی از برنامه‌های سرگرم‌کننده، گاه بررسی مشکلات شهر زاهدان و ورزش استان و اخبار که گزارشی از شرح جلسات ادارات استان با کلید واژه “در این جلسه بر فلان موضوع تاکید شد”! و اظهارنظرها و بازدیدهای مدیران دولتی به مانند نظریه سیر ترقی تاریخ که هر چه تاریخ و زمان به جلوتر برود وضعیت بشر بهتر می‌شود و انحطاطی در کار نیست پس از این همه جلسه و بازدید و افتتاح و کلنگ‌زنی قاعدتا همه چیز در حال بهبود است و مشکلات در حال حل و فقط باید صبر کرد تا روند توسعه استان به پیش برود، نشان از عقیده دیگری در مواجهه با این بحران دارد.

این را بگذارید در کنار این مطلب که ما در محروم‌ترین استان کشور هستیم. یعنی تمامی استان‌ها وضعشان از ما با شدت و ضعف متفاوت بهتر است و در ابعاد ملی، ایران جزء بیست اقتصاد برتر دنیا و از نظر رشد علمی دارای رتبه اول جهان است اما حجم نقد و بررسی و انتقاد در رسانه‌ها از مدیران دولتی آن قدر بالاست که گویی با کشوری مملو از سوء مدیریت و فساد اداره می‌شود. در حالی که نشان از پویایی کشور است وگرنه مانع و سنگ در جلوی کشور راکد و مرده نیست!

حال در محروم‌ترین استان کشور و به همراه یک منطقه کاملا بحران زده، مطبوعات و صدا وسیمای استانی متاسفانه چیزی جز نقل خدمات مدیران و شرح جلسات و گفتگو با کارشناسان ندارند و خبری از نقد و بررسی و مطالبه نیست و اسمش را ما رخوت و محافظه‌کاری بنامیم یا خودشان اسمش را نگاه کارشناسی، تدبیر و فکور بودن و پرهیز از سیاه‌نمایی در مسائل استان بنامند فعلا که سطح بالاتری از رسانه‌های حرفه‌ای کشور در ابعاد ملی به اهمیت موضوع پی برده‌اند و رسالت خود را در انعکاس بی‌پرده و مطالبه و پایش می‌بینند و در حال رصد و طرح مشکلات استان به جای آنها هستند و مدیران صدا و سیمای استانی ظاهرا از قافله جا مانده‌اند!

باید پرسید برنامه راز استان کجاست؟ برنامه ثریای استان کجاست؟ دیده‌بان پیشرفت استان کجاست؟ نقد و پایش عملکرد دولتمردان و مسئولین استان کجاست؟ نقد عملکرد مراکز آموزشی، دانشگاهی و اقتصادی کجاست؟ نقد و بررسی عملکرد و فعالیتهای مدیران و فعالین فرهنگی استان کجاست؟پایش صرف هزینه ها و بیت المال در کجاست؟ نقد رسانه‌ها و صدا و سیما و برنامه و برنامه‌سازان آن کجاست؟ نقد و بررسی نمایندگان استان کجاست؟ گزارش و رصد تحرکات و تغییرات و آسیب‌های فکری، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی اقشار مختلف استان کجاست؟

و تأسف‌بارتر از همه این مطالب این نکته است که پس از رسانه‌ای شدن بحران سیستان در ابعاد کشوری با برنامه راز و سه برنامه ثریا و پخش مستند “ماهی‌ها در سکوت می‌میرند” از شبکه یک و “حکایت سیستان” و “رودخانه‌ای که نیست” از شبکه چهار و “ماهی‌ها در سکوت نمی‌میرند” از شبکه افق و سفر ریاست جمهوری به منطقه و قول و قرار دولتمردان دولت تدبیر و امید، شبکه هامون با اعتمادبنفسی مثال زدنی حتی برای جبران کوتاهی‌های گذشته و عقب نماندن از قافله داعیه‌داران دلسوزی برای سیستان، اقدامی اعم از برنامه‌سازی، مستندسازی و مطالبه‌گری صورت نداد و سیتک روستا کماکان تنها برنامه‌ای‌ست که از روستاهای سیستان تصاویر گل و بلبل مخابره می‌کند و زاهدان‌نشینان با کارشناسان در به زمان محلی (به عنوان پیشرفت سطح برنامه‌سازی و سواد مخاطب‌شناسی و مردم‌شناسی) در حال گفتگو هستند و شب‌ها هم به شب‌نشینی استودیویی!

خدای مردم سیستان هم بزرگ است و این سال‌های رنج هم می‌گذرند و قضاوت اینکه چه کسانی در کنار مستضعفین و مظلومان منطقه در این سال‌های سخت به جای نفس‌های خسته و خاک‌نشسته انها و پاهای رنجور، ایستاده و فریاد یاری زدند و پیگیر حق و حقوق شان شدند بر عهده خود مردم فهمیم استان ما خواهد بود. مستضعفین خوب می‌دانند پس از انقلاب مستضعفین و پابرهنگان و مظلومین تاریخ، فقط انقلابی‌ها هستند که درد یاری آنها را دارند. بحران سیستان آزمون انقلابی ماندن است و هم فرصتی برای انقلابی شدن.

 

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی